جامعه قاتل است
سلام. در یکی از متن های یادداشت پارسی نامه با عنوان روبرو مواجه شدم: نامزدی دختروپسرتاچه مدت؟
راستش تا آخر خوندم و خواستم منم اظهار نظری کنم در این مورد!
آخه اینم سواله که میپرسید؟؟؟ بخدا کسی حال جوانان را نمیدانه که بخواهد زمان معینی را مشخص کند! اما همه چیز بستگی به آن چیز های مهم دارد و آن چیز های مهم به جای این که در زمان زندگی زناشویی بدست بیاد تا عشق و شیرینی رسیدن به هدف مثل چسب های 1 2 3 (چسب سنگ) را بیشتر در وجود دوطرف ریشه بزند متاسفانه در زمان قبل از ازدواج باید و باید و باید و به اجبار باید به راحتی در دست طرفین قرار بگیرد تا سر در سر ها داشته باشند!
من سر زمان جنگی ندارم من بر سر بی احساسی پدر مادرها معترش هستم! من هنوز ازدواج نکردم اما وقتی از جایگاه خودم نظاره گر این بی احساسی ها هستم برای خود نقشه هایی میکشم اما افسوس که باید به اجبار محکوم شویم!
این که عاشقی چشم آدم را کور میکند خوب است چون اگر عشق از بین رود پرده ی زشتی ها نمایان میشود! آخه همین پدر مادرها نمیتوانند امکانات اولیه را مهیا کنند؟؟؟ مگر جوان نباید تلاش کند؟؟؟
مگر رابطه داشتن در دوران نامزدی جرم است؟؟؟ محرم که میشوند حالا باید بنشینند چشم انتظار که چه وقت میشود شب زفاف فرارسد؟؟؟
مگه پدر مادرها احساس ندارند؟؟؟
آهان! جاشون گرمه؟! اما من میگم سواره از پیاده خبر نداره! عامل اصلی فساد جنسی همین پدر مادرهای بی مسولیت هستند در درجه ی اول چون همه چیز را محیا میکنند جز کار برای ادامه حیات!
حالا در دوران نامزدی باردار هم بشوند. چرا جامعه به چشم مجرم به آنها مینگرد؟؟؟ به نظر من جامعه قاتل این کودکان سقط شده است چون با چسباندن برچسبهایی آغازگر عوامل روحی روانی در جامعه هستند که منجر به وقوع طلاق های عاطفی میگردد!
حالا بعضی از همسران هم نمیخواهند در سالهای اولیه ازدواج بچه دار شوند و میگوند 5 6 سال بعد اما این جامعه به کجا دارد میکشد مارا؟؟؟
به خدا همه خسته شدیم!!!
فبل از عروسی سلطنتی همه مشتاق دیدن پخش مستقیم آن بودند! اما آیا همه ی آنهایی میگویند ما مد اروپا را داریم و پیوسته مشتاق تقلید از آن هستیم آیا بعد از دیدن این فیلم و نوع آرایش زوجه از او تقلید کردند؟؟؟ پس این چه جامعه ی دروغینی است که ما داریم؟؟؟
کاش سهراب مینوشت:
گوش ها را باید شست
جور دیگر باید شنوید