همرنگ جماعت نباشید
اگر شما به اندازهی کافی از فکر خود استفاده میکنید و به عبارتی اگر فردی معقول و اندیشمند هستید، و همچنین اگر به دستورات الهی توجه دارید و آنها را به کار میبندید، نگران نباشید که دیگران شما را غیر عادی بدانند.
واقعیتِ جهانی که در آن زندگی میکنیم این است که بیشتر مردم در مسیر غلط حرکت میکنند. به همین دلیل، تنظیم کورکورانهی رفتار و حرکت خود با اجتماع، چه بسا شما را به بیراهه ببرد. شیخ شهید ثانی اشراق، حضرت علامه مطهری(ره) بارها به ضرب المثل «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» خرده گرفته است و در جایی گفته است:«مسئلهی دیگر مسئله عدد است. انسان همانطور که گوسفندصفت از گذشتگان پیروى مىکند، در مقابل جمع و عدد که قرار مىگیرد مىخواهد همرنگ جماعت شود. مىگویند:"خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو". وقتى جماعت رسوا باشد، همرنگ جماعت شدن رسوا شدن است. ولى در انسان تمایل به اینکه همرنگ جمع شود زیاد است.» 1 و ظاهراً ایشان در مقابل ضرب المثل فوق آورده است:«خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو».
مشخص است که همچون امروز، در طول تاریخ همواره اکثریت مردم در پی کسب دنیا و مقام و شهرت بودهاند و تقواپیشگان، مخلصین، مجاهدان و دانشمندان همواره بخش کوچکی از جامعه بشری را تشکیل دادهاند. ضمن اینکه دنیاطلبان همیشه برای رفتار خود توجیهات عقلی، منطقی، اجتماعی و فلسفی تراشیدهاند و چون عده بیشتری در اجتماع دارند، خیلی وقتها خود را محق جلوه داده، به تخطئه و گاه تمسخر اقلیت راستین پرداختهاند!
باید توجه داشت که – با ساده کردن شرایط - تفاوت رویهی فرد با اجتماع در یکی از حالات زیر متصور است:
الف- گاهی حق با اجتماع است. در این صورت عقل سلیم حکم میکند که فرد به اشتباه خود پی ببرد و با جامعه اسلامی همراه شود.
ب- اغلب حق با فرد است. اینجاست که آدمی باید بداند در مقابل اجتماع مجبور نیست و هویت دینی و انسانی هر فرد، به او در برابر روح حاکم بر جامعه استقلال داده است. در قیامت نیز آدمی با توجه به دارا بودن همین آزادی و استقلال مورد محاسبه قرار میگیرد. از این رو کسی که مسیر خود را بر اساس آموزههای دینی و خردمندانه انتخاب کرده است، نباید شرمنده باشد و یا از هجمههای اصحاب دنیا بترسد، بلکه باید با توکل به خدای لایزال، در رفتار عقلانی و خداپسندانهی خود ثابت قدم باشد و بداند که وعدهی الهی قطعاً محقق خواهد شد که «العاقبة للمتّقین».
ج- گاهی شرایط علی السویه و متشابه است. به این معنی که اگرچه فرد مرتکب اشتباهی نشده است، اما روح حاکم بر اجتماع نیز در این مورد خطایی ندارد. در اینجا شایستهتر است که فرد خود را با اجتماع هماهنگ سازد، اما اگر بنا به یک سلسله دلایل روانی و حسّی، به روش خود دلبستگی دارد، به این معنی که با در پیش گرفتن این رفتار، نشاطی برای انجام دیگر تکالیف خود به دست میآورد، باز باید به روش خود پایبند باشد و از اینکه دیگران او را غیرعادی بدانند واهمه نداشته باشد.
د- ممکن است روح حاکم بر اجتماع و فرد، هر دو در مسیر اشتباه باشند. انسان همواره باید مراقب باشد تا در برابر اشتباهات اجتماع، صبور و خوددار باشد و بنا به تلافی یا از روی غفلت، خود مرتکب اشتباهات دیگر نشود و همان گونه که در ابتدای بحث اشاره شد، توجه به دستورات الهی و حاکم نمودن عقلانیت، آدمی را به ساحل نجات خواهد رساند.
ه- گاهی اجتماع در مسیر درست حرکت میکند ولی فرد نیز شیوهای بهتر و کارآمدتر یافته است. این جدیترین مناقشهی فرد و اجتماع است! اینجاست که خیلیها فرد را مورد عتاب و گاه تمسخر و تحمیق قرار میدهند و با این استدلال که «آیا این همه آدم اشتباه میکنند؟» به این نتیجه میرسند که فرد لجباز، احمق و یا دیوانه است. غافل از اینکه اگر چه جامعه ره به خطا نمیرود، اما فرد به دلیل نخبگی و اندیشمند بودن، به شیوهای برتر رسیده است. در این حالت اگر تزلزل شخصیتی در او وجود داشته باشد، یا تسلیم جو و جامعه میشود و یا دست کم همّ و غمّ خود را قانع ساختن مردم قرار میدهد و از ادامه مسیر باز میماند. هرچند تعامل با اجتماع امری لازم است، ولی باید این تعامل در حدی باشد که فرد را از ادامه حرکت باز ندارد و همواره حرکت در مسیر رشد و تعالی را حفظ نماید و اجازه دهد جامعه در وقت خود حقایق را دریابد.
آنچه بسیار قابل تأمل است اینکه قرآن مجید همواره مؤمنین را کم و گمراهان را بسیار میشمارد. برای نمونه و قرابت ذهن، و بدون اشاره به تفسیر، به این چند مورد که برخی چند بار در قرآن تکرار شدهاند، توجه کنید:
بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلیلاً. نه، اینان جز اندکى نمىفهمند. (فتح – 15)
قَلیلاً ما تُؤْمِنُونَ. چه اندک ایمان مىآورید. (الحاقه - 41)
ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ. ولى جز اندکى از شما، پشت کردید و شمایید روىگردانندگان. (بقره – 83)
فَلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً. و جز اندکى ایمان نیاورند. (نسا - 46)
وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلیلاً. و (در نماز) - جز اندکى- خداى را یاد نکنند. (نسا - 142)
قَلیلاً ما تَذَکَّرُونَ. شما چه اندک پند مىپذیرید. (اعراف – 3) و (نمل – 22) و (الحاقه – 42)
قَلیلاً ما تَشْکُرُونَ. چه اندک سپاس مىگزارید. (اعراف – 10) و (مؤمنون – 87) و (سجده - 9 ) و (الملک - 23)
قَلیلاً ما تَتَذَکَّرُونَ. چه اندک پند مىپذیرید. (غافر – 58)
و در مقابل:
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ. ولیکن بیشترشان جاهل اند. (انعام - 111)
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ. ولى بیشترینشان نمىدانند. (انعام - 37) و (اعراف – 131) و (انفال – 34) و (یونس – 55) و (قصص – 13) و (قصص – 57) و (زمر – 49) و (دخان – 39) و (طور – 47)
وَ لا تَجدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ. و بیشترینشان را شکرگزار نخواهى یافت. (اعراف - 17)
وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقینَ. در بیشترینشان وفاى به عهد نیافتیم و بیشترین را جز نافرمانان ندیدیم. (اعراف - 102)
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ. ولى بیشترینشان شکر نمىگویند. (یونس – 60) و (نمل – 73)
أمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً. یا گمان کردهاى که بیشترینشان مىشنوند و مىفهمند؟ اینان چون چارپایانى بیش نیستند، بلکه از چارپایان هم گمراهترند. (فرقان - 44)
اگر بنا باشد برای حالات مختلف مثال آورده شود، این یادداشت بسیار طولانی خواهد شد، اما باز هم برای قرابت ذهن به یک نمونه مهم اشاره میشود. همه شیعیان میدانند که قیام بزرگ حضرت حجت(علیه آلاف التحیّة و الثناء) به همراهی 313 یار راستین محقق خواهد شد. مردان خودساخته و نمونهای که هیچگاه از روح حاکم بر اجتماع پیروی نخواهند کرد. چه اگر به جز این میبود، و اگر آحاد جامعه خالصانه در مسیر درست حرکت میکردند، در طول تاریخ و پس از نسلهای مختلف، میبایست عدد یاران حضرت مهدی(عج) بسیار بیش از این 313 تن باشد. اما باز میبینیم که زمان گذشته است و سالها از پس سالها آمده و سپری شدهاند، اما هنوز فهرست 313 یار راستین آن حضرت، تکمیل نشده است.
این یادداشت را با دو بیت شعر زیبا و معروف به پایان میرسانم که:
قـطـعـهی گـم شدهای از پـر پـرواز کـم است یـازده بــار شمـردیـم و یـکی بــاز کـم است
این همه آب که جاری است نه اقیانوس است عـرق شرم زمیـن است کـه سرباز کم است
پاورقی: 1- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج22، ص 702.
منبع: www.123.parsiblog.ir