تحقیق وتحلیلی پیرامون حدیث ارث
FPRIVATE "TYPE=PICT;ALT=miras_-"
عدهای اعتراض دارند که در کتابهای اهل سنت روایت شده که وقتی فاطمه رضیالله عنها نزد ابوبکر صدیق آمد و میراث پدرش ـ فدک و خمس خیبرـ را مطالبه کرد، ابوبکر صدیق(رضی الله عنه) از دادن میراث خودداری نمود و در جواب فرمود: از رسول خدا(صلی الله علیه و سلم) شنیدم که فرمودند: «نحن معاشر الانبیاء لانورث ما ترکنا صدقه»؛ ما گروه انبیا از خود مال به ارث نمیگذاریم، مالی که از ما باقی میماند صدقه است؛ «فغضبت فاطمة فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت»؛ فاطمه خشمگین شد و ابوبکر را ترک کرد و تا آخر عمر با او سخن نگفت
!
لذا از این روایات اهل سنت مشخص میشود که ابوبکر(رضی الله عنه) با خاندان رسول به ویژه با فاطمه رضیالله عنهاـ حداقل در آخرین روزهایزندگیـ رابطه خوبی نداشته است
.
پاسخ این اعتراض به دو شیوه مطرح خواهد شد:
اولاً: به صورت ساده، برای عموم خوانندگان، متناسب با درک و دانششان.
ثانیاً: به صورت علمی و تحقیقی، برای علما و دانش پژوهان.
پاسخ به شیوه اوّل
وقتی فاطمه رضیالله عنها فدک و خمس خیبر و غیره را از ابوبکر صدیق رضی الله عنه مطالبه کرد، ابوبکر صدیق رضی الله عنه در جواب، قول و گفته رسول خدا صلی الله علیه و سلم را برایش بیان کرد که: ما گروه انبیا برای بازماندگان خود مال به ارث نمیگذاریم، مالی که از ما باقی میماند برای مسلمانان وقف و صدقه است. اکنون سؤال این است که آیا پس از آن که ابوبکر صدیق رضی الله عنه در جواب فاطمه رضیالله عنها قول رسول خدا را بیانکرد، علتی برای ناخشنودی فاطمه رضیالله عنها پیدا میشود؟
اولاً: پس از شنیدن حدیث نبوی ناخشنود شدن، خلاف تصریح آیات قرآنی است. زیرا خداوند میفرماید: «وَ ما کانَ لِمُؤمِنٍ وَّ لامُؤمِنَةٍ اِذا قَضَی اللهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَن یکُونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ وَ مَن یعْصِ الله وَ رَسُوله فَقَد ضَلّ ضَلالاً مُبِیناً»؛ هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند اختیاری از خود در آن ندارند، هرکس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری میگردد.
و در آیه دیگری میفرماید: «فَلا وَ رَبِّکَ لایؤمِنُونَ حَتّی یحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمّ لایجِدُوا فِی اَنْفُسِهِمْ حَرَجاً»؛ اما نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن به شمار نمیآیند تا زمانی که تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند.
ثانیاً: خلاف مقتضای عقل سلیم است که اولاد آنحضرت صلی الله علیه و سلم گفت? رسول خدا صلی الله علیه و سلم را بشنوند و آنرا نپذیرند و برعکس از روایتکنند? آن ناخشنود و بر او خشمگین و عصبانی شوند.
عقل سلیم به چنین چیزی باور ندارد. لذا طبق خواسته عقل سلیم و آیات قرآنی بر آحاد امت رسول الله صلی الله علیه و سلم لازم و واجب است که گفته رسول خدا صلی الله علیه و سلم را با کمال یقین و اطمینان بپذیرند، زیرا «ما ینْطِق عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یوحی»؛ رسول خدا آنچه که میگوید از خواستههای نفس و هوی نیست، گفت? او گفت? خداست.
از این اصل کسی مستثنی نیست. حضرت فاطمه زهرارضیالله عنها هم در این اصل داخل است. لذا وقتی حضرت ابوبکر صدیق(رضی الله عنه)؛ اولین خلیفه و جانشین بر حق رسول خدا صلی الله علیه و سلم در جواب خواسته فاطمه رضیالله عنها قول پدرش نبی اکرم صلی الله علیه و سلم را بیان نمود، حضرت فاطمه پس از مطلع شدن از حکم درست و صحیح مسئله، سکوت کرد و هیچگونه اعتراض و اظهار ناخشنودی از صدیق رضی الله عنه ننمود.
البته ما بر این مدعای خود دلایل و شواهدی داریم، اما اکنون به تحلیل و بررسی روایاتی که در آن ناخشنودی و خشمگین شدن فاطمه زهرا رضیالله عنها از ابوبکر صدیق رضی الله عنه ذکر شده است میپردازیم تا شبه? ناخشنودی فاطمه از ابوبکر صدیقرضی الله عنه که از کاهش و افزایش در متن روایات صورت گرفته برطرف شود و تفاوتی که در شیو? بیان روایت کنندگان به کار رفته یا تغییراتی که در به کارگیری الفاظ واقع شده به سهولت احساس شود.
پس از بیان این مقدمه خدمت خوانندگان محترم عرض میشود که؛
اولاً:
مولانا محمد نافع- ازعلمای برجسته پاکستان- از کتابهای متداول متون حدیث و تاریخ روایاتی را که در آن خشمگین و ناخشنود بودن و ترک سخن فاطمه رضیالله عنها با ابوبکر صدیق رضی الله عنه ذکر شده است را به طور کامل بررسی نموده است که تقریباً در شانزده مورد در متون حدیث و تاریخ روایاتی یافته که در آن چنین الفاظی به کار رفته است و در تمام آن روایات، ابن شهاب زهری، راوی روایت از عروة و او از عایشه صدیقه رضیالله عنها است، و به جز روایت ابنشهاب زهری از هیچ راوی دیگری روایتی که در آن الفاظ جنجالبرانگیز به کار رفته باشد، یافت نشده است.
ثانیاً: با بررسی و تعمق در روایات مذکور مشخص میشود که پس از نقل قول صدیق در جواب مطالبه فاطمه زهرا رضیالله عنهاـ که قول رسول خداصلی الله علیه و سلم «لانورث ما ترکنا صدقة» را ذکر کرد و فرمود: «انما یأکل آل محمد من هذا المال»- راوی عبارت «فهجرته فاطمة فلم تکلمه حتی ماتت» را بنابر برداشت خود در این روایت درج کرده است و عبارت مذکور قول عایشه صدیقه رضیالله عنها نیست، گویند? اینعبارت مَرد است، زیرا لفظ «قال» به کار رفته است. اگر قایل (گوینده) این عبارت عایشه صدیقه رضیالله عنها میبود باید مطابق قاعده عربی لفظ «قالت» به کار میرفت. لذا اکنون باید دید که گوینده این عبارت چه کسی است؟ از تحقیق و بررسی به عمل آمده و از آنجایی که فقط ابنشهاب زهری در روایات خود چنین کلماتی به کار برده است، مسلم و مشخص است که گوینده این عبارت هم ابنشهاب زهری است نه کسی دیگر.
ثالثاً: واقعیت چنین است که وقتی حضرت فاطمه زهرا رضیالله عنها در مقابل خواسته خود از جانب حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه پاسخ قانع کنندهای شنید، سکوت اختیار کرد و اعتراض نکرد. حافظ ابنکثیر در تاریخ البدایة میفرماید: «قد روینا أن فاطمة رضیالله عنها احتجت أاولاً بالقیاس و بالعموم فی الایة الکریمة فاجابها الصدیق بالنص علی الخصوص بالمنع فی حق النبی و انها سلمت له ما قال و هذا المظنون بها رضیالله عنها»؛ از روایات مشخص میشود که ابتداءً حضرت فاطمه رضیالله عنها برای طلب میراث پدرش، نبیاکرمصلی الله علیه و سلم، از قیاس وعموم آیه کریمه استدلال جست، اما وقتی در پاسخ وی حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه فرمود: بنابر قول رسول صلی الله علیه و سلم پیامبر از عموم مسئل? وراثت مستثنی است و برای آنحضرت صلی الله علیه و سلم حکم خاصی است، حضرت فاطمه زهرا رضیالله عنها پذیرفت و قانع شد. و نسبت به حضرت فاطمه رضیالله عنها گمان هم همین است.
اما ابن شهاب زهری ـ که از عروة و وی از عایشه صدیقه رضیالله عنهاـ این روایت را نقل کرده است، بنابر برداشت و گمان خودش سکوت حضرت فاطمه رضیالله عنها را بر ناخشنودی و خشمگین شدنش حمل نموده و چنین الفاظی به کار برده است. در صورتی که سکوت همیشه نشان? ناراحتی و رنجش نیست، بلکه بر عکس آن ـ همانگونه که در میان عوام الناس مشهور است- میتوان آن راعلامت رضایت و خشنودی تلقی کرد. خلاص? سخن این که کلمات جنجال برانگیزی که دراین روایت به کار رفته در اصطلاح علمای حدیث «ظن راوی» ـ برداشت راویـ است، و گوینده این کلمات حضرت عایشه صدیقه رضیالله عنها نیست. لذا در تمام جاهایی که کلمات «غضبت، وجدت، هجرت و غیره» به کار رفته گوینده آن ابنشهاب زهری است نه امالمؤمنین حضرت عایشه صدیقه.
ناگفته نماند که شاگردان ابنشهاب زهری در چندین مورد از شانزده مواردی که در روایت چنین کلماتی به کار رفته، لفظ «قال» را حذف کردهاند. کلمات جنجال برانگیز هم اغلب بعد از لفظ «قال» به کار رفته است. که در پاسخ به شیوه دوم آن موارد بیان خواهد شد، و در اینجا نیازی به ذکر آن احساس نمیشود. خلاصه اینکه حضرت فاطم? زهرا بعد از شنیدن جواب ابوبکر صدیق رضی الله عنه هرگز خشمگین و ناراحت نشد و با شنیدن پاسخ حضرت ابوبکررضی الله عنه قانع شد و سکوت اختیار کرد. در روایاتی که الفاظ مورد بحث به کار رفته، برداشت ابنشهاب زهری است که در آن روایات درج شده. البته بر این مدعا شواهد و قراین متعددی موجود است که به ذکر بعضی از آنها میپردازیم. امام احمد در مسند خود در بحث مسندات فاطمه رضیالله عنها روایت کرده «... حدثنی جعفر بن عمرو بن أمیة قال: دخلت فاطمة علی ابی بکر، فقالت: اخبرنی رسول الله صلی الله علیه و سلم انی اول اهله لحوقاً به..»؛ حضرت فاطمه رضیالله عنها به نزد حضرت ابوبکرصدیق رضی الله عنه آمد و گفت: رسول خدا صلی الله علیه و سلم به من گفته که از اهل بیتش من اولین کسی خواهم بود که بعد از رحلتش به او خواهم پیوست.از این روایت چنین بر میآید که:
اولاً: در میان آن بزرگواران دشمنی و رنجشی وجود نداشت، و گر نه چگونه به نزد یکدیگر میرفتند.
ثانیاً: حضرت فاطمه با حضرت ابوبکر صدیق صحبت معمولی نداشت، بلکه حدیث و گفته رسول خدا صلی الله علیه و سلم را که مای? خیر و برکت است برای وی بیان کرد و این خود دال بر آن است که آنان خیرخواهی یکدیگر را میخواستند.
ثالثاً: رسول خدا صلی الله علیه و سلم به حضرت فاطمه رضیالله عنها راز و سِرّی از اسرارش را بیان کرد و حضرت فاطمه رضیالله عنها بعد از رحلت پیامبر آن سِرّ را برای ابوبکررضی الله عنه بیان نمود. معمولاً دوست از شنیدن سِرّ دوست شادمان میشود، حضرت فاطمه رضیالله عنها سِرّ محبوب ـ رسول خداـ را برای محب ـ ابوبکر صدیق- بیان کرد تا او را خوشحال سازد.
رابعاً: از این روایت سخن گفتن فاطمه با ابوبکر ثابت شد، لذا «فلم تکلمه حتی توفیت» ظن راوی است و با واقعیت اصلاً تطبیق نمیکند و بر خلاف واقعیت است.
»
ادامه دارد................
منبع :http://hakeem.parsiblog.com/
ادامه مطلب ...
موضوع مطلب :