سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
درباره وبلاگ


سلام. وبلاگ محسن قاری فارغ التحصیل کارشناسی حقوق از دانشگاه آزاد اسلامی واحد فراهان در جهت ارتقای توان مطالعاتی خود و ارایه مطالب مرتبط اقدام به درج این وبلاگ کرده ام. کلیه نظرات دوستان محترم میباشد و منتظر ارایه نظرات و پیشنهادات و مشاوره و تبادل لینک باشما هستیم.
صفحات وبلاگ
23090294263918019306.jpg

فرجام رابطه پنهانی 4 ساله با لیلا زن جوان متاهل تهرانی

من و لیلا چهارسال بود که باهم رابطه‌ داشتیم. مادر لیلا اصرار می‌کرد من با دختر او ازدواج کنم اما چون شوهر داشت نمی‌توانستیم این کار را بکنیم. لیلا هرکاری داشت به من می‌گفت حتی شیرخشک بچه‌اش را هم من می‌خریدم تا اینکه روز حادثه به من گفت فرزندش مریض است...

شرق: قتل و رابطه نامشروع اتهامی ‌است که مدیر یک کارخانه را برای بار دوم پای میز‌محاکمه کشاند و او یک‌بار دیگر اتهام قتل زن‌جوان را انکار کرد.

این مرد متهم است پنج‌سال قبل زنی را به قتل رسانده و جسدش را در خانه رها کرده‌ است. در ابتدای این جلسه محاکمه که دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، عطار نماینده دادستان تهران در توضیح کیفرخواست گفت: ساکنان ساختمانی در تهران‌نو، 24آذر سال 84 به پلیس خبر دادند یکی از همسایه‌ها به نظر می‌رسد در خانه است ولی در را باز نمی‌کند و ظاهرا برای او مشکلی پیش آمده ‌است.

زمانی ‌که ماموران وارد خانه مورد نظر شدند، جسد زنی جوان به نام لیلا را در حمام پیدا کردند و مشخص شد او خفه ‌شده و بر عناصر حیاتی گردنش فشار وارد آمده ‌است. همسایه‌های این زن در جریان تحقیقات گفتند: از سقف پارکینگ آب می‌چکید و وقتی برای پیگیری موضوع به خانه لیلا رفتیم او در را باز نکرد در حالی‌که چند دقیقه قبل او در حال ورود به آپارتمانش دیده شده بود، بنابراین با توجه به اینکه فکر می‌کردیم برایش مشکلی پیش آمده ‌است موضوع را به پلیس گزارش دادیم.

نماینده دادستان ادامه داد: وقتی پلیس زندگی شخصی لیلا را مورد بررسی‌ قرار داد متوجه شد این زن از سال‌ها قبل با مردی به نام نریمان ارتباط داشته و آنها تقریبا هر روز همدیگر را می‌دیدند. این موضوع را همسایه‌ها هم تایید کردند و گفتند تصور می‌کردند مرد جوان برادرناتنی‌ همسایه‌شان است. آنها توضیح دادند، روز حادثه هم ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد لیلا همان مرد از خانه او خارج شده‌ بود.

پیش از افشای این موضوع شوهر لیلا مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: از ماجرای برادرناتنی همسرش خبر ندارد. پلیس بعد از بررسی دقیق مکالمات تلفنی لیلا به یک شماره تلفن که در ساعات خاصی از روز تکرار شده‌ بود شک کردند و زمانی‌که صاحب شماره تلفن را پیدا کردند متوجه‌ شدند او همان فردی است که لیلا به عنوان برادرناتنی‌اش معرفی کرده. عطار در ادامه گفت: نریمان در بازجویی‌ها اعتراف کرد با لیلا رابطه‌ داشت اما به قتل او اقرار نکرد.

این درحالی ‌است که مدارک زیادی وجود دارد که نشان‌ می‌دهد لیلا درست در ساعتی کشته شده که نریمان در خانه او بوده و ضمن اینکه شاهدان بر حضور این مرد شهادت داده‌اند. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم، هرچند دیوان عالی کشور حکم قصاص را که پیش از این در شعبه هم‌عرض صادر شد ه‌بود نقض کرده است، دادسرا همچنان بر نظر خود مبنی بر قاتل بودن نریمان باقی است.

در ادامه این جلسه شوهر مقتول به عنوان وکیل اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفت و برای متهم درخواست صدور حکم قصاص کرد، او گفت: من و لیلا حدود 10‌سال بود که باهم ازدواج کرده‌ بودیم و زندگی خوبی داشتیم. من از صبح تا شب در یک شرکت ساختمانی کار می‌کردم و وضع مالی خوبی‌ داشتم. همسرم هم زن آزادی بود و او را اذیت نمی‌کردم و نمی‌پرسیدم وقتی در خانه نیستم چه می‌کند. بعد از قتل او بود که شنیدم با مردی رابطه‌ داشته است.

در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: من و لیلا چهارسال بود که باهم رابطه‌ داشتیم. مادر لیلا اصرار می‌کرد من با دختر او ازدواج کنم اما چون شوهر داشت نمی‌توانستیم این کار را بکنیم. لیلا هرکاری داشت به من می‌گفت حتی شیرخشک بچه‌اش را هم من می‌خریدم تا اینکه روز حادثه به من گفت فرزندش مریض است. من هم برای اینکه بچه ‌را به دکتر ببریم به خانه لیلا رفتم وقتی از مطب برگشتیم طبق قرار قبلی به بنگاه رفتیم من ماشین لیلا را فروختم چون می‌خواست پژوپرشیا بخرد. بعد هم از بانک مبلغی پول گرفتیم و به سمت خانه حرکت کردیم. من لیلا و کودکش را جلو در خانه رساندم و خودم رفتم.

متهم در ادامه درباره رابطه‌اش با لیلا گفت: من برای رضای خدا به او کمک می‌کردم شوهرش از صبح تا شب سرکار بود و لیلا خیلی تنها بود. البته من خودم مدیر شرکت حمل‌و نقل بودم اما به خاطر تنهایی لیلا وقت می‌گذاشتم. سپس شاهدان پرونده به جایگاه احضار شدند، یکی از آنها که زنی به نام فریبا بود، گفت: آن روز من دیدم که نریمان آمد و لیلا را جلو در خانه پیاده‌ کرد اما بعد از چند دقیقه خودش هم درهای ماشین را قفل کرد و زنگ در خانه لیلا را زد و وارد شد.

وقتی آنها داخل خانه رفتند در نیمه‌باز بود، آرام وارد خانه ‌شدم و دیدم آنها در اتاق باهم صحبت می‌کنند بعد از ترس اینکه مبادا من را ببینند خارج شدم روابط آنها خیلی مشکوک بود و دوست‌ داشتم بدانم چه ارتباطی باهم دارند. بنابراین گزارش، هیات قضات پس از شنیدن این اظهارات ختم جلسه را اعلام و با انجام شور متهم را برای بار دوم به قصاص محکوم کردند.

 

 




موضوع مطلب : قتل - ترور - شهادت

لوگو
سلام. وبلاگ محسن قاری فارغ التحصیل کارشناسی حقوق از دانشگاه آزاد اسلامی واحد فراهان در جهت ارتقای توان مطالعاتی خود و ارایه مطالب مرتبط اقدام به درج این وبلاگ کرده ام. کلیه نظرات دوستان محترم میباشد و منتظر ارایه نظرات و پیشنهادات و مشاوره و تبادل لینک باشما هستیم.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 90
  • بازدید دیروز: 183
  • کل بازدیدها: 1102599
پیوندها