همسرم حلقه‌ام را از دستم درآورد و مرا از خانه بیرون انداخت

به گزارش خبرنگار اجتماعی برنا، در دادگاه خانواده شهید محلاتی در حالی که از پله های ورودی بالا می رفتم خانمی هیجان زده و مضطرب به همراه مادر خود به دنبال پیگیری پرونده‌اش بود که درباره دلیل مراجعه خود به مجتمع قضایی، گفت: 6 سال است که ازدواج کرده ام و پسر 5 ساله ای دارم. همسرم به ظاهر هیچ مشکلی ندارد، نه معتاد است و نه مشکل اخلاقی خاصی دارد. اما دخالت های بی جای خانواده او در زندگی من ثبات را از ما گرفته و پایه های زندگیمان را دچار تزلزل کرده است....

وی در ادامه می گوید: رفتارهای بی اختیار او به طوری بود که برای کوچکترین تصمیم باید خانواده‌اش نظر می دادند و ما هیچگونه استقلالی از خود نداشتیم و این شاید به دلیل مشترک بودن منزل ما با خانواده همسرم بود که به هر حال این رفتار مکرر تکرار شد که در نهایت تاب تحمل را از من گرفت، به طوری که بارها شده بود به دلیل این دخالت ها من توسط همسرم به باد کتک گرفته شوم.

س.ی درباره آخرین اتفاقی که بین او و همسرش رخ داد، گفت: آخرین بار خانواده همسرم بر سر مسایل جزیی اینقدر زیر پای او نشستند و او را تحریک کردند که باعث شد او من را کتک بزند و در این میان خانواده اش به جای اینکه مداخله کنند و در صدد خاموش کردن آتش عصبانیت او شوند، خودشان نیز در این راه او را یاری کردند تا جایی که در آن شب همسرم حلقه من را از دستم بیرون آورد و من را از خانه بیرون انداخت.

وی با بیان این مطلب که 10 ماه است در منزل پدرم بدون فرزندم زندگی می کنم، گفت: اوایل برای اینکه روزنه امیدی برای برگشتن به شرایط قبل داشتم، تقاضای مهریه نکردم، اما با گذشت زمان و مشاهده هیچ گونه تغییر، بالاخره دادخواست مهریه و حضانت فرزندم را به دادگاه دادم، هرچند می دانم گرفتن حضانت پسرم خیلی دشوار است، اما چه باید کرد، زندگی مادر بدون فرزند بسیار دشوار است.